وقتی تصمیم به نگارش این مقاله گرفتم آنقدر فکرهای گوناگون در سرم بود که نمی دانستم باید از کجا شروع کنم ، شوخی نیست ،می خواستم در خصوص امام رضا (ع ) مطلب بنویسم اما وقتی قلم و کاغذ را جلوی خودم گذاشتم انگار قلم جرات نوشتن نداشت و کاغذ شرم داشت از اینکه چگونه بزرگی و عظمت امام رئوف را در چند صفحه جا دهد در تحقیقاتی که از کرامات امام رضا (ع) در صفحه لپ تابم بود به حدی از بزرگی امام مطلب بود که نمی دانستم باید از کجا شروع کنم، به جرات بگویم در مدت 20 سال و اندی فعالیت و انتشار صدها مقاله و یادداشت در مطبوعات و پایگاه های خبری تاکنون با چنین وضعیتی مواجه نشده بودم به هر حال عاجز از نوشتن ، تصمیم گرفتم به مشهد الرضا سفر کنم و آنچه را می خواهم در آستان قدس رضوی و از زائر ها تهیه کنم اما مشکل با حضورم در صحن مقدس آقا چندین برابر شد و آنچه را هم که در ذهن داشتم به یکباره از حافظه پاک شد . روبروی بارگاه امام مهربانی ها نشستم و در حالی که سیل زائرها را برای پابوسی آقا می دیدم و نگران رساندن مطلب به جشنواره مطبوعاتی امام رضا (ع ) بودم نتوانستم در خصوص موضوعات جشنواره مطالبی را به نگارش در بیاورم و فقط در کاغذ کوچکی که در دستم بود نوشتم آقا ، سلطان ، بزرگی شما آنقدر زیاد است که من توانایی نگارش این همه عظمت را ندارم برای شما باید شاهنامه ها نگارش شود.
اکبر حیدری- روزنامه نگار